کد مطلب:231768 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:430

حدیث 16
عن الحسن بن الجهم، قال: حضرت مجلس المأمون یوما و عنده علی بن موسی الرضا علیه السلام و قد اجتمع الفقهاء و اهل الكلام من الفرق المختلفة فسأله بعضهم، فقال له: یابن رسول الله بای شی ء تصح الامامة لمدعها؟ قال بالنص و الدلیل، قال له: فدلالة الامام فیما هی؟ قال فی العلم و استجابة الدعوة، قال: فما وجه اخباركم بما یكون؟ قال: ذلك بعهد معهود الینا من رسول الله صلی الله علیه و آله قال: فما وجه اخباركم بما فی قلوب الناس قال علیه السلام له: اما بلغك قول الرسول صلی الله علیه و آله اتقوا فراسة المؤمن فانه ینظر بنور الله، قال: بلی، قال: و ما من مؤمن الا و له فراسة ینظر بنور الله علی قدر ایمانه و مبلغ استبصاره و علمه، و قد جمع الله فی الأئمة منا ما فرقه فی جمیع المؤمنین، و قال عزوجل فی محكم كتابه: (ان فی ذلك لآیات للمتوسمین) [1] ، فأول المتوسمین رسول الله صلی الله علیه و آله ثم



[ صفحه 59]



حسن بن جهم گوید: روزی به مجلس مأمون حاضر شدم. حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام نزد او بودند، و فقها و دانشمندان علم كلام فرقه های گوناگون نیز جمع شده بودند. یكی از حاضران پرسید: ای فرزند رسول خدا! امامت برای مدعی آن به چه دلیلی صحیح است [و ثابت می شود] ؟ حضرت فرمود: به نص (سخن صریح) و دلیل. به حضرت گفت: دلیل آوردن امام در چیست؟ گفت: در علم او و استجابت دعایش. گفت: پس به آنچه واقع می شود چگونه خبر می دهید؟ گفت: این به وصیت و عهدی است از رسول خدا صلی الله علیه و آله برای ما. گفت: به چه صورت از آنچه در دل مردم است خبر می دهید؟ حضرت فرمود: آیا سخن رسول صلی الله علیه و آله به تو نرسید [و نمی دانی كه گفت] : از فراست (سرعت فهم و زیركی) مؤمن بپرهیزید كه راستی او به نور خدا می بیند. جواب داد: بلی [چنین است] . حضرت [ادامه سخن داد و] گفت: مؤمنی نیست مگر اینكه از فراست و تیزهوشیی برخوردار است و به قدر ایمان و میزان بینادلی و علمش به نور خدا [حقایق را] می بیند، و خدا آنچه [از این فراست] در همه ی مؤمنان پخش كرده در ائمه از ما [خاندان پیامبر] گرد آورده است. و خدای عزوجل در كتاب محكمش گفته است: «همانا در این نشانه هایی است برای



[ صفحه 60]



امیرالمؤمنین علیه السلام من بعده، ثم الحسن و الحسین و الائمة من ولد الحسین علیه السلام الی یوم القیمه. قال: فنظر الیه المأمون فقال له: یا اباالحسن زدنا مما جعل الله لكم أهل البیت، فقال الرضا علیه السلام ان الله عزوجل قد أیدنا بروح منه مقدسة مطهرة لیست بملك، لم تكن مع أحد ممن مضی الا مع رسول الله صلی الله علیه و آله و هی مع الائمة منا تسددهم و توفقهم و هو عمود من نور بیننا و بین الله عزوجل، قال له المأمون: یا ابالحسن بلغنی أن قوما یغلون فیكم و یتجاوزون فیكم الحد، فقال الرضا علیه السلام: حدثنی ابی موسی بن جعفر، عن ابیه عن جعفر بن محمد، عن ابیه محمد بن علی، عن ابیه علی بن الحسین، عن ابیه الحسین بن علی، عن ابیه علی بن ابی طالب علیهم السلام، قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لا ترفعونی فوق حقی فان الله تبارك و تعالی اتخذنی



[ صفحه 61]



متوسمین» (یعنی اشارت دانان، كسانی كه از نشان ظاهر باطن را در می یابند). نخستین فرد از متوسمین پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است، و بعد از آن حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام است، سپس امام حسن و حسین و امامان از فرزندان حسین علیهم السلام تا روز قیامت.

راوی گوید: [بعد از شنیدن این مطالب] مأمون به جانب حضرت نگریست و گفت: ای اباالحسن! از آنچه خدا به شما خاندان پیامبر عطا كرده بیشتر ما را بهره مند گردان. حضرت رضا علیه السلام فرمود: همانا خدا عزوجل ما را به روحی مقدس و مطهر از خودش تأیید كرده كه [از نوع] فرشته نیست، [2] ، این روح با هیچ یك از پیامبران پیشین جز رسول خدا صلی الله علیه و آله نبود و همان روح با امامان از ما خاندان هست و آنها را به راستی و درستی در گفتار و كردار وامی دارد و [به امور خیر] موفق می گرداند، و آن ستونی از نور بین ما و بین خدای عزوجل است. [3] .

مأمون به حضرت گفت: ای اباالحسن! به من خبر رسیده كه گروهی درباره ی [مقامات] شما غلو می كنند و از آن حد و مرتبه ای كه دارید فراتر می روند. امام رضا علیه السلام پاسخ داد: پدرم موسی بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی بن حسین و او از پدرش حسین بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب علیهم السلام برایم نقل كرد كه او گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مرا بیش از حقم بالا نبرید كه خدای تبارك و تعالی



[ صفحه 62]



عبدا قبل أن یتخذنی نبیا، قال الله تبارك و تعالی (ما كان لبشر أن یؤتیه الله الكتاب و الحكم و النبوة ثم یقول للناس كونوا عبادا لی من دون الله و لكن كونوا ربانیین بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون و لا یأمركم أن تتخذوا الملئكة و النبیین أربابا أیامركم بالكفر بعد اذا انتم مسلمون) [4] قال علی علیه السلام یهلك فی اثنان و لا ذنب لی، محب مفرط و مبغض مفرط و أنا ابرء الی الله تبارك و تعالی ممن یغلو فینا و یرفعنا فوق حدنا كبراءة عیسی بن مریم علیه السلام من النصاری قال الله تعالی: (و اذ قال الله عیسی بن مریم ءأنت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله قال سبحانك ما یكون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان كنت قلته فقد علمتة تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسك انك انت علام



[ صفحه 63]



مرا بنده ی خود گرفت پیش از آنكه به پیامبری انتخاب كند. خدای تبارك و تعالی گفت: «هرگز بشری را روا نباشد كه خدا به او كتاب و حكم و نبوت دهد سپس به مردم گوید: مرا به جای خدا بپرستید، بلكه [وظیفه ی پیامبر است كه] گوید: خداپرست باشید به آن گونه كه از كتاب خدا به دیگران می آموزید و به آنچه از آن می خوانید و [نیز] شما را فرمان نمی دهد كه فرشتگان و پیامبران را به خدایی برگیرید. آیا پس از آن مسلمان و سر به فرمان نهاده اید شما را به كفر امر می كند؟».

حضرت علی فرمود: درباره ی من دو گروه به خطا رفته هلاك می شوند و حال آنكه مرا گناهی نیست، دوستدار افراطی و دشمن افراطی، و من از كسانی كه درباره ی ما غلو می كنند و بیش از حدمان ما را بالا می برند بیزارم و [از آن نسبتها] به دورم، چنانكه عیسی بن مریم علیه السلام از نصرانیان بیزاری و دوری جست، خدای تعالی می فرماید:

«و یاد كن آنگاه كه خدا [در روز رستاخیز] خواهد گفت ای عیسی فرزند مریم! آیا تو مردم را گفتی گه من و مادرم را دو خدای دیگر جز خدای عالم بگیرید؟ عیسی گفت: [خدایا] تو [از شریك و شبیه داشتن] پاك و دوری، هرگز مرا نسزد كه آنچه شایسته نیست بگویم، اگر من گفته باشم تو خود دانسته ای، كه تو از جان و نهان من آگاهی و من از ذات تو بی خبرم، همانا تو نیك دانا به همه



[ صفحه 64]



الغیوب. ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدوا الله ربی و ربكم و كنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی كنت انت الرقیب علیهم و انت علی كل شی ء شهید) [5] و قال عزوجل: (لن یستنكف المسیح أن یكون عبدا لله و لا الملائكة المقربون) [6] و قال عزوجل: (ما المسیح بن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صدیقة كانا یأكلان الطعام) [7] و معناه انهما كانا یتغوطان، فمن ادعی للأنبیاء ربوبیة و ادعی للائمة ربوبیة او نبوة او لغیر الائمة امامة فنحن منه برءاء فی الدنیا و الاخرة.

عیون أخبار الرضا 200:2



[ صفحه 65]



ناپیدائیهایی، هرگز به آنها چیزی نگفتم جز آنچه تو مرا بدان امر كردی، [گفتم] خدا را پرستید كه پرودگار من و پروردگار شماست، تا زمانی كه میان ایشان بودم برایشان گواه بودم، و چون مرا از میانشان برگرفتی تو خود نگهبان و دیدبان بر آنها بودی، و تو بر همه چیز گواهی». و خدای عزوجل گفت: «هرگز مسیح از اینكه بنده ی خدا باشد ننگ ندارد و سرپیچی نمی كند و نه فرشتگان مقرب به او». و نیز خدای عزوجل گفت: «مسیح فرزند مریم جز فرستاده ای نیست كه پیش از او نیز فرستادگانی بودند، و مادرش هم زن راستگویی بود، كه [به حكم بشر بودن] هر دو غذا می خورند»، مقصود این است كه آن دو فضولات داشتند [پس شایسته خدایی نیستند] . بنابراین هر كس برای پیامبران ادعای پرودگاری كند یا برای امامان ادعای پروردگاری یا پیامبری كند یا برای غیر امامان ادعای امامت كند ما در دنیا و آخرت از او بیزاریم.



[ صفحه 68]




[1] الحجر، 75.

[2] به يادداشتهاي پايان كتاب مراجعه شود.

[3] به يادداشتهاي پايان كتاب مراجعه شود.

[4] آل عمران، 80 - 79.

[5] المائده، 117 - 116.

[6] النساء، 172.

[7] المائده، 75.